در تمام دنیا از جمله رسانهملی خودمان مرسوم است که بعد از پخش برنامه، سریالی تلویزیونی یا فیلمی سینمایی که موفق به جلب توجه درصد بالایی از افراد جامعه در سطوح سنی مختلف با هر میزان تحصیلات و... میشود و اصطلاحا پرسود و پرمخاطب است، تازه دوربینها به سراغ پشتصحنه کار میروند تا مردم را از جزئیات ساخت، آگاه کنند. این اتفاق از حیث تشویق و دلگرمی عوامل و توجهدادن جامعه به یک کارتولیدی ــ فارغ از هرنوع محتوا ــ حائز اهمیت است. متاسفانه در حوزه کتاب، خبری از چنین اتفاقاتی نیست! البته چند سالی است جلسات رونمایی از کتاب با حضور نویسنده، ناشر و مخاطبان دایر میشود و در معرفی کتاب، تا حدی تأثیر دارد اما ناکامیها و مهجوریت کتاب و مطالعه در کشور ما آنقدر زیاد است که این اقدامات محدود، کاری از پیش نمیبرد! فاصله تلخ، بین رسانه و کتاب و عوامل تولید آن که فعلا موضوع اصلی این یادداشت نیست، آسیبی است مهم و در جای خودش قابل بررسی و تامل اما ادامه بیتوجهیها به کتاب و مطالعه، کار را حقیقتا به نقطهای دردناک رسانده است! اینکه ناشر به هر دلیلی زیر بار چاپ کتاب مؤلفان نرود و شاهد استنکاف ناشران از کار مشترک با نویسندگان باشیم، جای تلخ قصه ماست! هرچند در اینجا قصد پرداختن به دلایل این ناشیگری حرفهای یا مقصردانستن هیچیک از طرفین محترم را نداریم، صرفا شناخت و توجه به خود آسیب، مدنظر است، حالا در آستانه برگزاری نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران و داغ شدن تنور کتاب و نشر، خوب است تا به این گونه موارد و آسیبها توجه بیشتری شود، شاید بتوان به راهکارهایی هم رسید! میدانیم که تکلیف ذاتی یک ناشر، انتشار کتاب است. او مراحل فنی و قانونی را طی کرده و مجوز نشر از دولت گرفته است. مولف، مترجم، نویسنده، شاعر و... نیز در جایگاه تولیدکننده محتوا، جایگاه و ساز و کاری تعریف شده دارد. حال اگر هرکدام از این دو به اموری فراتر از توانمندیها، تخصص و تکلیف ذاتیشان بپردازند، حتما و قویا میتوان گفت مشکلی بهوجود آمده که باید برای رفع آن تدبیر و برنامهریزی دقیق داشت. این سالها، مؤلفانی در حوزههای مختلف دیده شده و میشوند که کتابهایشان با «سرمایهگذاری شخصی» منتشر میشود! تا اینجای کار شاید برای برخی قابل قبول باشد! مثلا بگویند چه اشکالی دارد که خود نویسنده، ناشر آثار خودش باشد؟! اما وقتی مرارتهای توزیع کتاب گریبانگیر مؤلف میشود، بلاهایی بر سرش میآورد که شاید برای همیشه، قلم را برزمین بگذارد و اصولا به دنبال کار دیگری برود! در حالیکه اگر با ناشری جا افتاده و صاحبتجربه طرف حساب بود، خیالش از بابت پخش کتاب راحت میشود، زیرا ناشران حرفهای کتابهای خود را از کانالهایی تعریف شده به دست مخاطبان میرسانند. حالا نویسنده مانده با کوهی از کتابهای خودش! واقعا چندتای آنها را امضا کند و به این و آن هدیه بدهد؟ گیریم دست و دلباز هم باشد اما پس تکلیف هزینهای که برای تالیف و چاپ کتابش کرده چه میشود؟!